رمان آبشار طلایی پارت 28
دست کوچک مایا را که در میانه دست او تقریباً گم شده بود را بالا آورد و بوسهای عمیق روی آن کاشت. -ربطی به عمه یا دکترت نداره عزیزم همش تقصیره منه که نبودم. اما بازم ازت معذرت میخوام و میخوام بدونی تلاشمو میکنم تا همچین چیزی دوباره تکرار نشه، باشه بابایی؟ قبوله؟ اگه