رمان سکوت تلخ پارت 29
سرم روی شانه می چرخد و حین آن لبهای هاکان است که به بناگوشم می چسبد تنم را بیشتر به خود می فشارد و پیش چشم کیارش زیر گوشم پچ میزند – فیلم بردار اصرار داره که یه رقص دونفره بگیره… گیج نگاهش میکنم اصلا اهمیتی به حضور کیارش نمیدهد آدم