رمان حورا پارت 202

4.4
(199)

 

 

 

 

 

 

_ چمدونتو میذارم تو، خودتم هرموقع خواستی بیا، سفارشتو بازم به خاله میکنم، با اینکه میدونم جات اینجا راحته، اگه بازم احساس کردی نیاز به چیزی داری یا راحت نیستی کافیه بگی به مش حسن بهم زنگ بزنه!

 

گیج پرسیدم:

 

_ خودم چرا نمیتونم؟

 

از شیشه نگاهی به بالا و آسمان روستان انداخت:

_ چون این نزدیکیا آنتن دهی ضعیفه، تا بخوای بری سر چهار راه و زنگ بزنی اذیت میشی، مش حسن کارشه، باهاش آشنا میشی…بیا پایین!

 

سر تکان دادم و پیاده شدم، محیط زیبا بود، خوب بود، دلنشین و تو دل برو…

خاله حلیمه هم که مهربان بود، کمی تندخو…اما مشخص بود دلش صاف است! اخلاق است دیگر…

 

میوه میگذاشت، نمیگفت بفرما، میگفت بخور!

بامزه بود، اگر میگفتم نمیخواهم، نگاه چپی می‌انداخت و غر میزد که:

_ تو که نمیخوری بچه میخوره، امروزیا چه لوس حامله میشن!

 

به خنده می‌انداختم هربار، اما سعی میکردم نخندم تا دلخور نشود، در عوض هرچه مقابلم میگذاشت را میخوردم…

چند ساعت اول عادت کردم به همه‌چیزش، جای خوابش خوب بود، تشک پشمی با ملحفه‌ی نخی داشت، که نرم، راحت و خنک بودنش دلپذیر بود!

 

از حق نگذریم، همه چیزش عالی بود، فقط آنجا که گفت صبح باید زود بیدار شوم را خوشم نیامد!

ظاهراً برای برق سیم کشی درستی نبود، یعنی درواقع باید یک موتور را روشن میکردند، تا ابگرمکن‌ها کار کند، حتی نمیدانم چه ربطی داشتند اما خب، اب داغ نبود!

 

برای همین صبح زود هر روز مردی جوان می‌آمد که ان موتور را روشن کند، از آنجا که خاله حلیمه‌ هم همیشه تنهاست، مرد جوان کنار او صبحانه میخورد، سپس میرفت.

 

پس ناچارا صبح باید زود بیدار میشدم و نیمه‌های شب، میان خواب ذهنم پر کشید به سمت قباد…یعنی نامه را خوانده بود؟

اصلا دیده بود؟ فهمیده بودند نبودنم را؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 199

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (1)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 ماه قبل

نویسنده یه خواهش دارم برای یکبار هم که شده پارت بعدی از زبون قباد تعریف کن بزار ببینیم تو مغز قباد چی میگذره اصلا یه بار از زبون لاله تعریف کن لاله عذاب وجدان نداره چقدر یه آدم میتونه پست باشه آخه که روی زندگی یه نفر دیگه زندگی خودشو بسازه

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط فاطمه موحدی
پری
پری
پاسخ به  ♡ روا ♡
1 ماه قبل

داری در مورد یه هر جایی صحبت میکنی که اول اومد خودشو انداخت به مرد متاهل بعدم رفت یه جای دیگه غلطشو کرد توله شو انداخت گردن قباد
همچین آدمی عذاب وجدان میگیره؟

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  پری
1 ماه قبل

مگه انسان نیست هر انسانی بلاخره یه جا عذاب وجدان میگیره چطور میتونه زندگی اصلا حورا به کنار زندگی پسر خالش هم به کنار زندگی خالش خراب کنه بنظر من باید برای یک پارت هم که شده رمان به زبون لاله جلو بره اصلا ببینیم تو ذهنش چیه

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط فاطمه موحدی
me/
me/
پاسخ به  ♡ روا ♡
1 ماه قبل

شخصیت اصلی حوراس براهمین فقط حرف دل اونو میشنوی و نمیشه وسط داستان همچین تغییری داد

دسته‌ها

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x