رمان سکوت تلخ پارت 30
از جوابش تمام آن خشم و عصبانیتی که از کیارش داشتم را فراموش میکنم دلم میخواست محکم ببوسمش فکر نمیکردم اینطور او را سنگ رو یخ کند دستانش را میگیرم ، نزدیکش میشوم طوری که کاملا به قفسه سینه اش می چسبم – تو اشتباه من نیستی هاکان ، قشنگ ترین