22 اردیبهشت 1403 - رمان دونی

روز: 22 اردیبهشت 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان حورا

رمان حورا پارت 232

            _ اقای کاشفی، خوش اومدین…مشکلی پیش اومده؟   از جا برخاست و مقابل دکتر قرار گرفت: _ اومدم ببینم زنم چندماهه حامله‌س و ازم پنهون کردین، مثلا اینکه شکمش بزرگتر از یه شکم شش هفت ماهه‌س، یا مثلا اینکه دزدکی اومدنت و حرف زدناتونو پای چی بذارم؟   دکتر نگاه بدی به منشی انداخت

ادامه مطلب ...
آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 42

        -پس بخاطر همین با عماد رابطه‌تون بهم خورد و اون انقدر از دستت عصبانیه؟     -هم این هم اینکه فکر می‌کرد دستم با عطا تو یه کاسه بوده. همش می‌گفت با بابات برام نقشه کشیدین. با کلی قسم و آیه راضیش کردم که ازم شکایت نکنه.     چشمانش گرد شد.     -چرا باید

ادامه مطلب ...
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 96

        گاهی کنار سهند می‌نشستم، با کامپیوتر بازی می‌کردیم، کنار هم فیلم می‌دیدیم، گاهی سر بر شانهٔ هم گریه می‌کردیم.‌   مشکل فرهاد بود که روزبه‌روز عصبی‌تر می‌شد، شبیه همان فرهاد قبل‌از آمدن من.   اعصاب خراب، روح ویران، هورمون‌های به‌هم‌ریخته و وضع فیزیکی خراب من‌ هم کمکی به اوضاع نمی‌کرد.   روزی که گچ پایم را

ادامه مطلب ...
سکوت تلخ

رمان سکوت تلخ پارت 49

        کیش و مات مانده بود   اگر هر وقت دیگری بود میتوانست این مسئله را به بهترین نحو ممکن جمع کند   اما حالا   به قدری از آن روبرویی گیج و پریشان بود که اصلا نمیدانست چه بگوید   لال شده زل زده بود به چشمان سوفی   داشت مشکوک نگاهش میکرد.   نگاهی سرشار

ادامه مطلب ...
رمان آق بانو

رمان آق بانو پارت ۲۷

    بالاش پشت چشم نازک کردم.     – طبیب نیست، قابله‌ست. خنده‌اش کامل شد.   – مقصودم خانوم ابراهیم نبود.     خودش را پیش کشید و نوک پنجه گذاشت دور استکانم.     – چایت سرد نشه.     استکان خالی‌اش را روی میز گذاشت. نمی‌خواستم گل خاتون را ناامید کنم. تکیه دادم و بغ کردم.  

ادامه مطلب ...