19 خرداد 1403 - رمان دونی

روز: 19 خرداد 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان دلارای پارت 337

        هاوژین را کنار دلارای گذاشت و چپ‌چپ نگاهش کرد   اینبار آنقدر خسته و بی جان بود که حتی کوچک بودن کاناپه و راحت نبودن جایش هم نتوانست مانع خوابیدنش شود     نیمه شب بود که صدای ناله‌ای بیدارش کرد   کلافه گوشه چشمانش را فشرد   خیال کرد هاوژین است اما او نبود!  

ادامه مطلب ...
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 159

    مگر میشد کسی حرف از تنفر بزند و در عین حال از تک تک کلماتش عشق چکه کند؟   بغض سراب از نوشیدن تمام احساسی که در ابراز تنفر حامی جریان داشت، بزرگ و بزرگ تر شد.   اما قبل از اینکه فرصتی برای جولان دادن به بغضش پیدا کند، حامی از آن آغوش سرد اما دلنشین جدایش

ادامه مطلب ...

رمان باوش پارت ۱

به هم نخواهیم رسید اما بهترین غریبه‌ات میمانم که تو را از دور برای همیشه دوست خواهم داشت… . ” با یاد خالق چشم‌هایش” نویسنده: از کلمات عامیانه و ساده استفاده شده و نوشته‌های زبان برسین به صورت محلی و زبان رواج قدیمی است. #پارت_ اول دستی عشوه‌داری روی تک گیس‌ خرمایی رنگم کشیدم و قری به دامن رنگینم دادم

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 299

        بعد اروم نگاهش رو به سمت سورن چرخوند و با مکث و بغض شدیدتری گفت: -کاش مامان و بابامم بودن..   سورن با لبخنده تلخی نگاهش کرد و زیرلب گفت: -کاش..   عسل با بغض گفت: -قربونت برم خواهری..اونا الان تورو میبینن..مطمئنم حالشون خوبه و خیلی خوشحالن…   سامیار خم شد و دوباره روی سر سوگل

ادامه مطلب ...