رمان آبشار طلایی پارت 62
دخترش آنقدر باهوش بود که بداند نباید به چیزی که گفته اعتراف کند اما اعتراف نکردنش این حقیقت که او در دنیای بچگانهی خود به دنیز عنوان مادر را داده از بین نمیبرد! لعنتی… حتی اگه خودش هم میخواست دیگران اجازه نمیدادند چشم آهویی را فراموش کند! نفس عمیقی کشید و کنار