روز: 6 تیر 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 62

        دخترش آنقدر باهوش بود که بداند نباید به چیزی که گفته اعتراف کند اما اعتراف نکردنش این حقیقت که او در دنیای بچگانه‌ی خود به دنیز عنوان مادر را داده از بین نمی‌برد!     لعنتی… حتی اگه خودش هم می‌خواست دیگران اجازه نمی‌دادند چشم آهویی را فراموش کند!     نفس عمیقی کشید و کنار

ادامه مطلب ...
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 12

      -عزیز دستت درد نکته خیلی خوشمزه بود…!!!   عزیر لبخند مهربانی برایم زد… -نوش جان عزیز دلم…   سایه هم تشکری کرد که مورد لطف و مهربانی اش قرار گرفت…   آقا جان نگاهی بین من و سایه کرد و گفت: کارتون به کجا رسید…؟!   زودتر از سایه گفتم: تقریبا همه کاراش آمادست… عماد و امیر

ادامه مطلب ...