روز: مرداد ۱۴, ۱۴۰۳ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت ۹

      از شدت شرم و خجالت داشتم میمردم و عامر برای بار هزارم مردانگی اش را ثابت کرد.   با اینکه لایق شنیدن آن حرفها نبود اما سر پایین انداخت و بمیرم برای آن عرق شرمی که صورتش را پوشاند.   _ حق با شماست، من روم تا عمر دارم پیش شما سیاهه. بی احترامی تلقی نکنین، فقط

ادامه مطلب ...
آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت ۷۹

        چهارستون تنم لرزید‌؟ لرزید!   انگاری حسِ بد‌ِ خودم کم‌بود که حرف‌های این مرد هم به آن اضافه شد!   اما این تن لرزه را… این حس ضعف را به شهراد ماجد نشان می‌دادم؟ اصلاً و ابداً!     چند نفس عمیق کشیدم و جلو‌تر رفتم.     در چند سانتی‌متری‌اش ایستادم و تلاش کردم تا

ادامه مطلب ...
رمان سال بد

رمان سال بد پارت ۸۸

  مجتبی لخ لخ کنان پیش رفت و بعد کنار او ، کف زمین نشست . پرسید : – زخمات بهتره ؟ … پلکت که اذیت نمی کنه ؟ شهاب دستش را کشید روی پلک چپش که در اثر مشت و مال روز اول پاره شده بود … ولی بعد عماد لطف کرد و دکتری فرستاد برایش . بی حوصله

ادامه مطلب ...