رمان حورا پارت 298
دیگر ندیدمش، تا وقت ناهار. داشتم با شوق کپی برگهی قراردادی کیمیا اورده بود را نگاه میکردم، حتی فکر اینکه بتوانم بعد از زایمان به این راحتی کار پیدا کنم برایم تعجب انگیز بود، البته حالا با حضور قباد سخت میشد. میترسیدم بخواهد مانع شود، با اینکه بعد از به دنیا آمدن دخترم