روز: شهریور ۵, ۱۴۰۳ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

دانلود رمان به تماشای دود

دانلود رمان به تماشای دود به صورت pdf کامل از منیر کاظمی

    خلاصه رمان به تماشای دود :   پیمان دایی غیرتی و بی اعصابی که فقط دو سه سال از خواهر‌زاده‌ش بزرگتره. معتقده سر و گوش این خواهرزاده زیادی می‌جنبه و حسابی مراقبشه. هر روز و هر جا حرفی بشنوه یه دعوای حسابی راه می‌ندازه غافل از اینکه لیلا خانم با رفیق فابریک این دایی عصبی سَر و سِر

ادامه مطلب ...
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت ۱۹

    لجوجانه سر بالا انداختم و از پس شانه اش عامر را دیدم که روی آن تل خاکی دراز کشید.   توصیف حس و حالم موقع دیدن آن صحنه را هیچ کلمه ای در دنیا نمیتوانست گردن بگیرد.   احساسی که در نبود عماد به عامر پیدا کرده بودم، نمیدانم چه بود اما دیدن غصه اش جانم را ذره

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت ۳۳۱

    سورن دستش رو تو جیبش فرو کرد و گفت: -فقط عقد ما پنجشنبه همین هفته اس..یعنی سه روز دیگه..تو این مدت کم میشه انجام داد؟!…   -بله مشکلی نیست..چهارشنبه عصر حلقه ها اماده میشه و می تونین بیایین تحویل بگیرین…   داخل دفترش اسم و تاریخ رو یادداشت کرد و فاکتور و رسید تحویل حلقه هارو هم بهمون

ادامه مطلب ...
سکوت تلخ

رمان سکوت تلخ پارت ۶۶

          مریض شده بود   بیشتر اما انگار مغزش جا به جا شده بود   هاکان آن تو داشت پررنگ میزد   این را نمیخواست   تعارفی با خودش نداشت   به خود دروغ نمیگفت   اما انگار خوشش آمده بود از او   با عقل نمی خواند   اما واقعیت همین بود.   میشد دلیل

ادامه مطلب ...
رمان آس کور

رمان آس کور پارت ۱۸۵

        _ مزخرف نگو مرد حسابی، غیر ممکنه…   رنگ به رو نداشت، تمام حلقش مزه ی زهرمار گرفته و به زحمت نفس میکشید اما هنوز هم میخواست زورهای آخرش را برای نپذیرفتن این اتفاق بزند.   اما زور زدن هایش شبیه دست و پا زدن در اعماق اقیانوس بود. غرق شده بود و دیر یا زود

ادامه مطلب ...

رمان دلارای پارت ۳۴۲

        جمیله کمی عقب نشینی کرد   _ اینجا اگر قرار‌ باشه جواهر گم بشه سنگ رو سنگ بند نمیشه علیرضاخان بعدم حورا خودش دیده انگشتر دست بچه بوده   دلارای هاوژین را روی زمین گذاشت و نگران مقابلش نشست   از شدت خشم سرخ شده بود   _ چی شده علیرضا؟ چه انگشتری؟   _ انگشترِ

ادامه مطلب ...