روز: 2 مهر 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان تاوان

رمان تاوان پارت 6

        تقریبا یک هفته گذشت و عجیب بود که عسل حتی زنگم نزده بود فقط یه پیام داد که از اون شب بارونی مریض شده و حتی کارش به بیمارستانم کشیده بود نگرانش بودم و هر روز بهش زنگ میزدنم ولی گوشیش خاموش بود باید تو اولین فرصت که فربد یه ذره رو به راه بشه بهش

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 316

            سر پایین انداخت و خندید، خنده‌ی بی صدایی که انگار داشت امیدوار میشد به خوب شدن اخلاق من، خبر نداشت برایش خواب دیده‌ام!   سری جنباند و با فاصله روبه‌رویم آن سمت اپن نشست، وحید و کیمیا هم روی فرش بودند، درحالی که نوبتی داشتند به بردیا و داریا شیر میدادند و غذا میخوردند.

ادامه مطلب ...
رمان هامین

رمان هامین پارت 169

      هامین دستی که توی دستش گرفته بودو یکم فشار داد.   _ خوبی؟   سرمو تکون دادم.   _ آره.   _ چیز بدی که بهت نگفت؟   مکث کرد و بعد از یه نگاه عصبانی به عثمان ادامه داد:   _ به جز حرف آخرش…   یه نگاه سریع به مردی که همه‌ی توجهش به این

ادامه مطلب ...
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 52

        امیر دست دور گردن دخترک انداخت و او را سمت خود کشید. -مگه به حرف توئه… مگه جرات داری ندی…؟!     رستا با حرص مشتی توی سینه اش زد. -جراتش و دارم ولی زورم بهت نمی رسه بیشعور…!   امیر دلش رفت و با شوری که به دلش افتاد سمت لبانش هجوم برد و لب

ادامه مطلب ...
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 174

        آلاله نامش را صدا می‌زند و امید، به صوتِ صدای آهنگین دخترک فکر می‌کند. امشب چه مرگش شده بود؟ چرا همه چیز برایش عجیب و غریب به نظر می‌رسید؟   کوچک‌ترین حرکت، او را به قعر چاه احساساتش می‌انداخت.   شام‌ِ شان را در تاریکی و صدای باران و رعد و برق می‌خورند.تمام که می‌شود، آلاله

ادامه مطلب ...