“خدمتکار عمارت درد” پارت 4
سرش تو گوشی بود هی پوزخند میزد رفتم جلوتر + آقا منو صدا کردین؟! سرشو که آورد بالا محو چشمای عسلیش شدم چقدر رنگ چشماش آدمو جذب میکنه یکی محکم زد تو میز که اومدم به خودم مارال خاک تو سرت دختر باز خراب کردی… کوروش: مارال با توام حواست کوجاست؟! + ببخشید آقا حواسم