رمان ماه یا ماهی پارت ۱۰
*** چندین سال بود که گریه نکرده بود اما فشار زیاد رویش باعث چکیدن اشک هایش روی میز چوبی کافه شده نه پولی داشت که بتواند وکیلی چیزی بگیرد نه راه ارتباطی با حمیدی که خارج رفته بود نه میتوانست خود خواه باشد و به خواهرش بگوید به بن رسیده بود اینجا رسما برایش