خاطرات یک دانش آموز Archives - رمان دونی

دسته‌بندی: خاطرات یک دانش آموز

در همسایگی گودزیلا پارت ۳

#درهمسایگی_گودزیلا #پارت۱۱ اشکان که پاک گیج شده بود لبخندی زدو دستش و گذاشت روی جایی که بوسش کرده بودم. متعجب گفت: این الان برای چی بود؟! – واسه اینکه انقدر خوبی وبه خاطر من از کارت زدی واومدی دنبالم.آخ اشکانی نمی دونی چقدر حالم بده.سرم… اشکان باخنده پرید وسط حرفم: – خوبه خوبه. حالا نمیخواد دیگه فیلم بازی کنی.خرت از

ادامه مطلب ...

خاطرات یک دانش آموز پارت4

از نوشته‌ های استاد عباس(ف.عباس زاده) «روزی ک با کهیر آشنا شدم» خب از وجنات و سکنات کهیر ک بگذریم میرسیم به ذوق شعریش و خوشنویسیش ، ک ماشاالله خط تحریری و نستعلیق ک سهله دیگ داره خط کهیری می‌نویسه. اصلا من کلا دیوونه کهیر بودم و از وقتی ک شعرشو خوند دیگ مثل الهه ونوس اونو میپرستم.خب ماجرا از

ادامه مطلب ...

خاطرات یک دانش آموز پارت3

از نوشته های استاد عباس(ف.عباس زاده) «روزی ک با کهیر آشنا شدم» هر چی از خوبی و کمالات این کهیر بگم کم گفتم ، لامصب انگار پیامبره شایدم فرشته عذابه…؟کلا من مجنونش شده بودم با این کاراش ، آدمو زخمی میکرد با هر کاری ک میکرد. یه روز مث همیشه اومد تو کلاس ، وقتی نشست چون پنجره باز بود

ادامه مطلب ...

خاطرات یک دانش آموز پارت۲

از نوشته های استاد عباس(ف.عباس زاده) کتابه« روزی ک با کهیر آشنا شدم» هر چی از این بشر بگم کم گفتم، ذهن ماشاالله خلاق، ایده ک همیشه میترکونه، روحیه بسیار بالا و تا دلت بخواد چیزای خوب خوب . خدایا امیدوارم هیچکس این روز رو نبینه ک ماها دیدیم، با وقار و سنگینی وارد کلاس شد ، همیشه خدا هم

ادامه مطلب ...

خاطرات یک دانش آموز پارت1

قسمت اول: از نوشته های استاد عباس(ف.عباس زاده) پارت۱ « روزی ک با کهیر آشنا شدم» همون‌طور که همه میدونید از شانس خوبه ما ک همیشه هم درخشان بود ، کهیر معلم ما شد. اصلا دیوونه این بشر بودم ، روانیشم ، کشته مردشم . از همون اول ک صحبت کرد محو تماشای او شدم ، خدای من! خدا چجوری

ادامه مطلب ...