رمان تقلب پارت آخر

18 دیدگاه
– پاشو عوض چونه. امیر بالاخره بلند م یشه و مریم با نشستن پیمان و سکوت بچه ها بالاخره نفس راحتی می کشه. دلهره بدی تموم وجودش رو پر کرده…

رمان تقلب پارت 10

بدون دیدگاه
_ عزیزم نظر من رو بخوای این پوست سفیدت خیلی قشنگ تره. حیفه بُرُنزَش کنی. اوف باز یادم انداخته بود زنه. اَه تو این یک ماه پوستم دوباره رنگش برگشته…

رمان تقلب پارت 9

بدون دیدگاه
_ غلط نکنم یه کاری کردی که پریسا جون به خونت تشنه شده. خودت بگو چه آتیشی سوزوندی باز؟ نادیا مخصوصا با صدایی کمی بلندتر از معمول می خنده و…

رمان تقلب پارت 8

بدون دیدگاه
_ من که بسته بودم 22 ساله بستم دهنمو. شما بازش کردین. بعد سرش رو پایین می اندازه و از مقابلشون رد می شه و توی ثانیه آخر نگاه نگران…

رمان تقلب پارت 7

بدون دیدگاه
بعد سرش رو آروم به طرف پیمان می گردونه و تنها به سلامی کوتاه با لبخندی بی خیال که تمام تلاشش رو می کنه تا خالی از هر حسی باشه،…

رمان تقلب پارت 6

بدون دیدگاه
– من… من… ما… کاری… دستش رو آروم روی لبای نادیا می گذاره و زمزمه می کنه: – هیس. هیچی نگو. نمی خواد توضیح بدی. خودم دیدم. می دونم هیچ…

رمان تقلب پارت 5

بدون دیدگاه
– توضیح بدین. لپ تاپ می گیرین که تحقیقتون رو کامل کنید بعد یه سری از توی گالری عکسای من سر در میارین. بعد از توی بازی سر در میارین.…

رمان تقلب پارت 4

بدون دیدگاه
مانی حرفش رو قطع می کنه: – نانادی من و پیمان مشغول جمع و جور کردن یکی از پرونده های شرکت آریانا ایم و باید تا دو ساعت دیگه تمومش…

رمان تقلب پارت 3

بدون دیدگاه
– ببخشید… پیمان لبخندی که تنها یک پدر می تونه به روی دختر شیطون و نادم از خطاش بزنه، به نانادی می زنه و سرش رو دوباره روی برگه برمی…

رمان تقلب پارت 2

بدون دیدگاه
بابک و سارا رو به روی نانادی تو اتاقش می نشینند و هر کدوم سعی می کنن به شکلی حال و هوای نانادی رو عوض کنن. – بابا چرا انقدر…
رمان تقلب

رمان تقلب پارت یک

1 دیدگاه
نام رمان : تقلب نویسنده : f_javid به نامش، به یادش و در پناهش می کنیم آغاز – ما…ما…ن… ماشینه رو افتادین… ای ول… – مرگ، دختره احمق، کر شدم!…