رمان آتش شیطان پارت 104
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥 از واکنش تند و یهوییم، هردوشون متعجب بهم نگا میکردن. بعد از چند ثانیه رستمی از جا بلند شد و با خجالتی که به ندرت ازش میدیم، گفت: – حق با شماست تابش جون من پامو از گلیمم دراز تر کردم! با اجازه! به سمت در حرکت کرد که