رمان افگار پارت 15
و حال همراه با حنا و دو زن زندانی دیگر نشسته در ونی با آرم نیروی انتظامی در راه دادگاه بودند… دادگاهی که قرار بود حکم به گناهکار یا بی گناه بودنشان بدهد. با رد شدن ماشین از روی دست انداز لحظه ای حس کرد دل و روده اش به دهانش آمده، به زور آب دهانش را قورت داد