رمان ماه یا ماهی پارت ۱۰1 ماه پیش19 دیدگاه*** چندین سال بود که گریه نکرده بود اما فشار زیاد رویش باعث چکیدن اشک هایش روی میز چوبی کافه شده نه پولی داشت که بتواند وکیلی چیزی…
رمان ماه یا ماهی پارت ۹1 ماه پیش16 دیدگاه*** روی جدول کنار خیابان نشست از دفتر وکیل آمده بود چندمین وکیلی بود ک از صبح دیده بود؟؟؟ چندمین وکیلی بود ک هزینه گزافی بابت…
رمان ماه یا ماهی پارت ۸2 ماه پیش5 دیدگاهالبته شاید در نیشابور عاشق دخترک شد همانجایی که ماه با چشمانی پر از ذوق و شوق دست ماهیار را گرفته بود و اورا دنبال خودش میکشید و فیروزه…
رمان ماه یا ماهی پارت ۷2 ماه پیش20 دیدگاه*** سیمیت هایش مزه گذشته را میداد اما خودش همان دختر گذشته نبود دیر فهمیده بود خیلی چیز ها را… دیر فهمیده بود حس آدم ها دور…
رمان ماه یا ماهی پارت ۶2 ماه پیش30 دیدگاه*** با لبخند به عزیزش که با ذوق سیمیت ها از درون پاکت در میارورد نگاه کرد – مادر دستت درد نکنه… دلم هوس کرده بود مرسی پسرم……
رمان ماه یا ماهی پارت 52 ماه پیش33 دیدگاه*** در مغازه را باز کرد و صدای دیلینگ دلنشین زنگوله بالای در حضورش را به همه اعلام کرد. نگاهش را در مغازه چرخاند. جای دنجی بود و میز های…
رمان ماه یا ماهی پارت 42 ماه پیش42 دیدگاه– بهادر کجا داری آتیش میسوزونی بچه ؟؟؟؟ سکوت مطلق مغازه باعث شد نفسش را محکم به بیرون فوت کند و با خشم بغرد: بهادر هر گوری هستی خودتو گم…
رمان ماه یا ماهی پارت ۳2 ماه پیش32 دیدگاه*** -بسه من زن نمیخوام… + چی چیو زن نمیخوای ور پریده ها؟؟؟ امشب قرار خواستگاری گذاشتیم ماهیار باید بیای میفهمی؟؟؟؟ ماهیار همان طور که روی مبل…
رمان ماه یا ماهی پارت 22 ماه پیش42 دیدگاه*** درون تاکسی نشسته بود و از پشت پنجره قطرات باران را که به شیشه میخوردند تماشا میکرد. از برگشتن به ایران متنفر بود اما حیف که بخاطر عزیز باید…
رمان ماه یا ماهی پارت 12 ماه پیش24 دیدگاهماه یا ماهی؟!🐟🌙 ماهی عاشق است… این را همه میدانند که ماهی تصویر ماه را دید و دل سپرد به این معشوقه ی دور از دسترسش… دل سپرد به تصویری…