رمان پرتگاه مرتفع پارت 37 خرداد 139942 دیدگاه قدم هایش روی آسفالت ،با ریتم سرعت خود حرکت می کرد ولایه ی نازک اخم ،مانند همیشه روی ابروانش، فرمانروایی می کرد .برخلاف دیشب ،امروز باد ملایمی می وزیداما…
رمان پرتگاه مرتفع پارت 231 اردیبهشت 139911 دیدگاه نفسی که روی گلویش سنگینی میکرد را بیرون فرستاد نگاهش روی شیشه خورده هایی که کل به ظاهر اشپز خانه را در برگرفته بود وتا ابتدای حال هم رسیده…
رمان پرتگاه مرتفع پارت یک28 اردیبهشت 139982 دیدگاه مقدمه میگویند عشق چیز عجیبی ست اما اگر واقعی باشد .اگر واقعی باشد ارام ارام میاید بر کنارات مینشیند بدون انکه بفهمی با محبت جوانه میزند اما اگر خودت…