رمان صیغه استاد پارت 59
– کرم میریزی باید منتظر عواقبشم باشی خانوم کوچولو! – چی میگی تو؟! چه کرمی؟ نخیر حوصله ام سر رفته بود فقط میخواستم یکم حوصلم جا بیاد همین! دستتم بردار. طلبکار گفتم و بهش اخم کردم ولی هامون انگار به مزاقش خوش اومده بود که بلند بلند خندید و مقابل اخمم حتی ذره ای ناراحت نشد! چشم غره ای