رمان نگار

رمان نگار پارت 31 5 (1)

11 دیدگاه
    سری تکون داد و شروع کرد به ماساژ دادن شکم بچه ، خیلی زود آروم شد فقط گاهی کوتاه نق میزد.. مریم به طرف منی که تکیه به دیوار داشتم بی قراریای مادرانشو تماشا میکردم برگشت: + تو اینا رو از کجا بلدی؟ _ من کلی خواهر زاده…
رمان نگار

رمان نگار پارت 30 0 (0)

6 دیدگاه
    به طور کامل اشتهام کور شد .. به قیمه جلوی دستم چشم دوخته بودم .. + چرا نمیخوری آجی؟ سر بلند کردم و نگاه نگرانمو بهش دوختم … _ الان کجاست چمدونم؟ + توی زیرزمینه ، امیر که اومد میگم برات درش بیاره .. _ کی میان؟ +…
رمان نگار

رمان نگار پارت 29 0 (0)

3 دیدگاه
    با تته پته نصفه نیمه پرسیدم: _ چ چته تو؟ چرا میز… اولین ضربه کمربندش روی پهلوم نشست و جمله ناتمومم تو دهنم ماسید … از درد جیغم رفت آسمون … من نای کتک خوردن نداشتم ، بیشتر میزدم بدون شک میمردم بی هوا هولم داد ، تعادلمو…
رمان نگار

رمان نگار پارت 28 0 (0)

7 دیدگاه
    این همه واسم توضیح داد اما حتی یک کلمشو نتونستم باور کنم … دیگه از این بدتر نمیشد چطور من انقدر بازی خوردم؟ يا من زیادی سادم یا مهراد بازیگر خوبیه … ساعت ها با خودم فکر کردم و فکر کردم و فکر کردم.. کلی با خودم کلنجار…
رمان نگار

رمان نگار پارت 27 0 (0)

2 دیدگاه
    قیافه حق به جانبی گرفتم   _ منظور؟! + اینجا آدم نمیبینم که فقط یه فرشته داریم به اسم افرا و یه جن به اسم مهراد زدم زیر خنده و دیوونه ای نثارش کردم …. _ خب حالا جناب جن چرا برگشتن بالا؟ + اومدم حولمو بردارم برم…
رمان نگار

رمان نگار پارت 26 2 (1)

2 دیدگاه
  از تخت پایین اومدم + این چیه؟ خط نگاه مهرادو دنبال کردم …. رو تختی کثیف شده بود + خون چی میگه اینجا؟ _هاا؟؟ + چرا گیج بازی درمیاری؟ خوب میدونی منظورم چیه!! سرمو پایین انداختم .. لباسمم نجس شده بود… از خجالت آب شدم _ببخشید + عذرخواهی میکنی؟؟…
رمان نگار

رمان نگار پارت 25 0 (0)

بدون دیدگاه
    رو تخت نیم خیز شدم و سلام کردم ، یه علیک فقط شنیدم… زنه مشخص بود خدمتکاره .. بی توجه به من بدون اینکه حتی نیم نگاهی به اطرافش بندازه به طرف میز کوچیکی که گوشه اتاق بود رفت و کلی غذا و میوه و خوردنی روی میز…
رمان نگار

رمان نگار پارت 24 0 (0)

5 دیدگاه
    از بین دستاش لیز خوردم پایین و از تو بغلش بیرون اومدم.. کارش بدجور عصبیم کرد .. با خشم تو چشماش خیره شدم، از بین دندونای کلید شدم با نفرت و شمرده شمرده لب زدم: _دفعه آخرت باشه دست نجستو به من میزنی لاشخور بی تفاوت و آروم…
رمان نگار

رمان نگار پارت 23 0 (0)

3 دیدگاه
    مثل یه جوجه بی مادر دنبالش راه افتادم و وارد مرکز خرید شدم … محیطش زیادی گرم و خفه کننده بود واسه یه لحظه نقسم سنگین شد اما خیلی زود عادت کردم …. پشت اولین ویترین یه پالتوی زشت کرم رنگ دیدم که درشت زیرش روی یه کاغذ…
رمان نگار

رمان نگار پارت 22 0 (0)

5 دیدگاه
    بی توجه به حرفاش از ته دل فریاد میزدم و اشک میریختم … مهراد از من درمونده تر و کلافه تر بود … نمیدونست چی بگه تا التیامی باشه واسه زخمام … هر چیزی میگفت فقط بدترش میکرد پس سکوت رو بهتر دونست و اجازه داد تا میتونم…
رمان نگار

رمان نگار پارت 21 2 (1)

6 دیدگاه
    ساعت نزدیکای ده شده بود ، قدم زدنم به مقدار حالمو بهتر کرد … رسیدم خونه… به فکر مهراد افتادم ، شمارشو گرفتم، دلم بدجور هوای شنیدن صداشو کرده بود… شمارشو لمس کردم و گوشی رو به گوشم چسبوندم که چیزی جز پیغام مشترک مورد نظر در دسترس…
رمان نگار

رمان نگار پارت 19 0 (0)

8 دیدگاه
    با سکوتی که بینمون شد سر بلند کردم تا بفهمم چرا مهراد سکوت کرد … مهراد با دیدن نگاه پر از سوالم سعی کرد دوباره مثل قبل با شوق ادامه بده …. احساس کردم کل کاراش تظاهره یا نمیدونم شایدم ذهنش درگیر یه اتفاق بود اما هرچی که…
رمان نگار

رمان نگار پارت 18 0 (0)

2 دیدگاه
    کین؟ چرا بی اجازه میان تو خونه؟ تو مگه بهشون نگفتی من اینجام؟ + یکی از دوستامه کلید اینجا رو داره بعدم دیوونه شدی؟ من برم چی بهشون بگم؟ بگم یه دخترو دزدیدم آوردم گذاشتم اونجا نرید اون طرفا بعدم اینکه ندونن برا خودت بهتره .. واسه امنیتت…
رمان نگار

رمان نگار پارت 17 0 (0)

3 دیدگاه
  خیلی وقت بود از سانیا خبر نداشتم .. تقریبا از وقتی مهراد پاشو تو زندگیم گذاشته بود… حضور مهراد جای خالی ای برام باقی نذاشته بود که با کس دیگه ای پرش کنم ….   الانم دیگه نمیتونستم سراغشو بگیرم چون ممکن بود بابا اینا از همون طریق پیدام…
رمان نگار

رمان نگار پارت 16 0 (0)

3 دیدگاه
  سرمو به طرفین تکون دادم تا خیالات واسه چند دقیقه هم که شده رهام کنن … بلند شدم ظرفمو شستم ، آشپزخونه رو مرتب کردم و راهی اتاق شدم … مستقیم رفتم رو تخت و طاق باز دراز کشیدم ، سعی کردم بیخیال همه چیز حداقل چند ساعتی رو…