رمان سیاه بازی پارت 7
_کلاست کی تمومه؟ _فکر میکنم دورو برِ هفت! داخل شدن حبیب را که دید کمی جدی تر شد. _میام دنبالت! _میاین دنبالم؟ این یعنی چی؟ کلافه از تحریم های دخترک از جا برخاست و با همان لحنِ جدی گفت: _یعنی میخوام ببینمت.. یعنی باید امروز همدیگه رو ببینیم. واضح تر توضیح بدم؟ افق متعجب از لحن کوبنده اش آرام گفت: