رمان فئودال Archives - صفحه 5 از 5 - رمان دونی

دسته‌بندی: رمان فئودال

رمان فئودال

رمان فئودال پارت 2

      وانِ آب داغ را آماده کرده بود. دیگر توانِ راه رفتن از این پله هارا نداشت. هِن هِن کنان، پله هارا بالا رفت و به درِ اتاقِ نریمان رسید.   با چند تَقه اذنِ ورود خواست.   – آقا، دور سرتون بگردم، آسیه ام! حمام امادست. تشریف بیارین پایین تا خدمت برسیم.   صدایش زد که به

ادامه مطلب ...
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 1

    دستش به زور به  توتِ قرمز رسید. با لبخندِ دلنشین آن را چید و در دهانش گذاشت. مزه‌ی ترش و شیرین‌اش، دلش را مالش داد و سرشار از حس خوب شد.   توتِ قرمزی نوکِ شاخه‌ی درخت بود، دست دراز کرد برای چیدنش…. اما همان لحظه دستی دورِ کمرش حلقه شد. ترسیده سر جای‌اش ایستاد. ضربان قلبش بالا

ادامه مطلب ...