رمان خان زاده جلد سوم پارت 33
داشت منو خام می کرد که دوباره روی تخت خوابش باشم؟ که دوباره از من سوء استفاده کنه اما نه خوب که فکر میکردم خامکردن نبود من چاره ای جز اینکه جلوی خواستهها سرخم کنم نداشتم حق هیچ مخالفتی هم نداشتم. بغض کرده طوری که داشتم خفه میشدم چشم بستم و مانع از ریختن اشکام شدم. نمیخواستم با گریه کردن