رمان رسپینا پارت 125
برای اینکه ایده ای که داشتم عملی شه به کمک یکی از اعضای خانواده رادان نیاز داشتم و تنها گزینم رها بود ، دفتر فانتزی تمام برگ مشکی رو خریدم و راه افتادم سمت خونه ، شماره رها رو داشتم ، باید باهاش تماس می گرفتم و قرار ملاقات میذاشتم ، البته قبلش باید بیخیال توضیح راجب گذشته میشدم