4 بهمن 1401 - رمان دونی

روز: 4 بهمن 1401 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

” خدمتکار عمارت درد” پارت 58

    + چقدر بهت دادن؟!   مالکی خیر خونسرد تر از اون  که فکرشو می کردم خودشو نشون میداد   مالکی: چی آقا؟!   + همون چیزی که خودت خبر داری؟! این که داشت طفره میرفت خون آدمو به جوش میورد   + دو دقیقه بیشتر بهت وقت نمیدم تا خودت بگی بعد از دو دقیقه خودت میدونی چیکار

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 114

    ابروهاش رو انداخت بالا و چند لحظه همینطور خیره نگاهم کرد و بعد با تعجب گفت: -اینو می خواستی بگی؟..   -بله..   لبخندی زد و گفت: -پس حق داشتی..حرفم خیلی بد بود ببخشید..   لبخندم پررنگ تر شد و سرم رو تکون دادم: -می دونم حرفی بزنی پاش میمونی..حالا که قول دادی رعایت کنی، میدونم که میکنی…

ادامه مطلب ...

دانلود رمان ستاره های نیمه شب

    خلاصه رمان:   مهتاب دختر خودساخته ای که با مادر و برادر معلولش زندگی می کنه. دل به آرین، وارث هولدینگ بزرگ بازیار می دهد. ولی قرار نیست همه چیز آسان پیش برود آن هم وقتی که پسر عموی سمج مهتاب با ادعای عاشقی پا به میدان می گذارد.      

ادامه مطلب ...

دانلود رمان خاطره سازی

    خلاصه رمان:         جانان دختریِ که رابطه خوبی با خواهر وبرادر ناتنی اش نداره و همش درگیر مشکلات اوناس,روزی که با خواهرناتنی اش آذر به مسابقه رالی غیرقانونی میره بعد سالها با امید(نامزدِ سابقِ دوستش) رودررو میشه ,امید بخاطر گذشته اش( پدر جانان باعث ریختن ابرویِ امید و بهم خوردنِ نامزدیش شده) از پدرِ جانان

ادامه مطلب ...

دانلود رمان از هم گسیخته

    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می شه و همه چیز در مسیر جدید و تازه ای

ادامه مطلب ...

دانلود رمان طالع دریا

    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات بدم… روانشو درمان کنم بیماری که دچار بیماریه خطرناکیه که

ادامه مطلب ...

دانلود رمان با هم در پاریس

  خلاصه رمان:     داستانی رنگی. اما نه آبی و صورتی و… قصه ای سراسر از سیاهی وسفیدی. پسری که اسم و رسمش مخفیه و لقبش رباته. داستانی که از بوی خونی که در گذشته اتفاق افتاده؛ سر چشمه می گیره. پسری که اومده تا عاشق کنه.اومده تا پیروز شه و ببره. دختری که سر گرم دنیای عجیب خودشه.

ادامه مطلب ...
رمان دالاهو

رمان دالاهو پارت 19

    مقاومتش تحسین بر انگیز بود اما من خیلی راه برای رسیدن به چنین ارزویی رو طی کرده بودم و نمی ذاشتم بدون همراهی کردن پا پس بکشه.   بوسیدنش حتی اگر گناه هم بود من حاضر بودم به خاطرش توی آتش جهنم روی شیشه راه برم. باز هم مثل دفعه قبل، بالاخره تلاش هام جواب داد تا اون

ادامه مطلب ...
رمان بوسه بر گیسوی یار

رمان بوسه بر گیسوی یار پارت 161

          -پس شما از قبل همدیگر رو میشناختید!   به خدا که هیچ جوابی ندارم! خیره ی بهادر میشوم و او هم… خیره ی من… هرچقدر من حالم بد است و رو به روانی شدنم، او لذت میبرد و خنده روی لبش است و کینه دارد… کینه!   وحید از آن طرف با خنده ی وحشتناک

ادامه مطلب ...
رمان گریز از تو

رمان گریز از تو پارت 143

      شایان داشت پرونده اش را بررسی میکرد و همزمان نگاهش بین چهره ی درهم او و چشمان نگران دخترک می‌چرخید.   _اگه حرفام و گوش بدی زود سرپا میشی ارسلان خان.   یاسمین با امید لبخند زد اما چهره ی ارسلان باز نشد.   _فقط زودتر مرخصم کن.   شایان نگاه معناداری بهشان انداخت:   _تو بیمارستان

ادامه مطلب ...
رمان آوای نیاز تو

رمان آوای نیاز تو پارت 118

  ×××   فرزان*   تماس و قطع کرد وگوشی و پایین آورد تو صورتم خیره شده و گفت: _جریان یادگیری زبان آوا خانوم و چی بگم بهش آقا؟!     دستی به فکم کشیدم و نگاهم و ازش گرفتم و دادم به پنجره سراسری اتاقم به باغ نگاه کردم و لب زدم _قبلا هم بهت گفتم سیاوش… هر چی

ادامه مطلب ...