15 شهریور 1403 - رمان دونی

روز: 15 شهریور 1403 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

دانلود رمان مانلی

دانلود رمان مانلی به صورت pdf کامل از فاطمه غمگین

    خلاصه رمان مانلی :   من مانلیم…..هجده سالمِ و از اونجایی که عاشق دنیای رنگ‌ها هستم، رشته هنر رو انتخاب کردم و در حال حاضر   سال آخر هنرستان رو پشت سَر می‌ذارم. به نظرم خیلی هیجان انگیزِ  که عاشق نقاشی و طراحی باشی و تو رشته مورد علاقه‌ات تحصیل کنی و از بازی با رنگ‌ها لذت ببری. در کنار

ادامه مطلب ...
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 24

        ساعتی بعد از آن جو متشنج خبری نبود و سکوت خانه به ذهن آشفته ام اجازه ی کند و کاو میداد.   دنبال جواب سوال هایم میگشتم و غیر قابل باور بود اما انتهای هر جستجو و بالا و پایین کردن حدسیاتم، فقط به یک شخص میرسیدم.   عامر!   باورم نمیشد برای انتقام از من

ادامه مطلب ...
رمان حورا

رمان حورا پارت 305

            تا سوار ماشین شدن هم پشت سرم آمد، قدمی دور نمیشد و دستش هم به تنم نمیخورد، انگار فهمیده باشد بدم می‌آید.   قبل از آنکه به ماشین برسم، خودش جلوتر رفت و در را باز کرد، خیره و بی انعطاف نگاهش کردم، منتظر اشاره کرد سوار شوم اما من از دنده‌ی لج خارج

ادامه مطلب ...
آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 101

  هم نمی‌اومد! لحن پر از صداقتش کمی از عصبانیتم کاست. -متاسفم. فکر کنم یه کم تند رفتم من فقط… -شما فقط چون میترسید احساساتون به شهراد از کنترل خارج بشه عصبانی هستید و سعی دارید کارهای اشتباهشو تو ذهنتون پررنگ کنید تا نکنه خدای نکرده بدو بدو سمتش برید! دهانم از بیپرده گویی زن باز ماند و خدای من…

ادامه مطلب ...
آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 100

      اون موقعها حتی سیگارم نمیکشید. سرش به دکونی که از آقاجونش مونده بود گرم بود اما وقتی یک ماه بعد ازدواجش مچ تازه عروسشو تو خونه خودش با یه مرد غریبه گرفت، پسرم شکست! عوض شد! خودشو گم کرد! من بچمو امروز نه روزی که مادرِ تو هرز پرید و بهش خیانت کرد از دست دادم! ضربان

ادامه مطلب ...
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 335

        تشکر کردیم و سورن کاور لباس رو برداشت و همه از مغازه بیرون رفتیم…   خودم رو به سورن رسوندم و دوباره صداش کردم که با تحکم گفت: -حرف نباشه..   لب برچیدم که با لحن ملایمتری گفت: -بعدا حرف می زنیم..   سرم رو تکون دادم و سامیار که معلوم بود حسابی خسته و کلافه

ادامه مطلب ...
دانلود رمان رویای گمشده

دانلود رمان رویای گمشده به صورت pdf کامل از مهدیه افشار و مریم عباسقلی

      خلاصه رمان رویای گمشده :   من کارن زندم، بازیگر سرشناس ایرانی عرب که بی‌پدر بزرگ شده و حالا با بزرگ‌ترین چالش زندگیم روبه‌رو شدم. یک‌روز از خواب بیدار شدم و دیدم جلوی در خونه‌ام بچه‌ایه که مادر ناشناسش تو یک‌نامه ادعا می‌کنه بچه‌ی منه و بعد از آزمایش DNA فهمیدم اون بچه واقعا مال منه! بچه‌ای

ادامه مطلب ...
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 186

        زمزمه ی زیرلبی اش را بردیا هم شنید و با نفسی حبس شده پلک هایش را روی هم فشرد.   حتی دلش نمیخواست یک ثانیه هم خودش را جای حاج آقا بگذارد. کاش قلب پیر و از کار افتاده اش این اتفاق را تاب می آورد.   حاج خانم از دیدن کمر خمیده ی همسرش دلشوره

ادامه مطلب ...
رمان گلادیاتور

رمان گلادیاتور پارت 304

          یزدان دست چپش را آرام به سمت درز پشت شلوارش رساند که نوید به سرعت کلت درون دستش را رو به او بالا گرفت :       ـ دستت و بنداز یزدان خان .       و نزدیک آمد و در حالی که حتی برای ثانیه ای نگاهش را از روی یزدان بلند

ادامه مطلب ...
آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 99

        خدا شانس بده پرستاری که درحال وصل کردن سرمم بود را به خوبی شنیدم! دقیقاً از لحظهای که وارد بیمارستان شدیم تا همین حالا جوری رفتار کرده بود که انگار من یک مریض بسیار اورژانسی هستم! محبت و نگرانی شدیدی که از خود نشان میداد، باعث شده بود بعضی افراد با صورتهای چین خورده و حسادت

ادامه مطلب ...