هم دانشگاهی جان پارت ۲۳
. _حال..م…خو…ب…نیس…بچ..ها…تن…ها..م…بذ..ارین محبوبه: بیاین بریم بیرون بچها یکم به تنهایی احتیاج داره. ما رفتیم پس پشت دریم هر کاری داشتی صدامون بزن فعلا حالی که خداحافظی کنم یا بگم ممنون نداشتم بچها دلشون راضی نبود به رفتن اما محبوبه به زور بردشون دلم تنهایی شدید میخواست کاش مرخص میشدم یعنی الان آریا کجا رفته!!؟ ذهنم