رمان آفرودیت و شیطان پارت 35

رمان آفرودیت و شیطان پارت 35

141 دیدگاه
  نیوراد ماشین را ناشیانه کنار ماشین آرس پارک می‌کند. دیاتا از بعد آن لحظه با لبخندی کنج لب ، سرکشانه نگاهش می کرد آن قدر این نگاهش طولانی بود…
رمان آفرودیت و شیطان پارت 34

رمان آفرودیت و شیطان پارت 34

23 دیدگاه
  سان فرانسيسكو ، پارك هاى زيادى داشت. درخت هاى سر به فلك كشيده با شاخه هاى تنومند ، گل هاى وحشى و رنگارنگ و فضا هاى سبزى مخصوص پياده…
رمان آفرودیت و شیطان پارت 33

رمان آفرودیت و شیطان پارت 33

16 دیدگاه
  آمریکا / سان فرانسیسکو یک ساعتی از رفتن آرس می گذشت. نیوراد همچنان روی همان کناپه‌ی راحتی لم داده بود و پای چپش مانند تیک عصبی تکان تکان می‌خورد.…
رمان آفرودیت و شیطان پارت 27

رمان آفرودیت و شیطان پارت 27

47 دیدگاه
  آمریکا / سان فرانسیسکو نمی دانست چند ساعت است که دارند در آین ناکجاآباد خاکی راه می روند . جرات پرسیدن را هم نداشت که چرا با ماشین نمی…