رمان در میان آتش و خون پارت 826 اردیبهشت 13994 دیدگاه #تیئو چشمان قهوه ای ش درخشیدند. – ممنون تیئو، عاشقتم عاشقتم عاشقتم! از خنده چشمانم پر از اشک شده بود. – پس یعنی اگه قبول نمی کردم، دوستم نداشتی؟…
رمان در میان آتش و خون پارت 718 اردیبهشت 13994 دیدگاه#لئو با وجود اینکه یک هفته از آمدنم به اصطبل سلطنتی نگذشته بود، مایک به من اعتماد کرده بود و مرا برای خریدن آذوقه به دکان مخصوص خار و بار…
رمان در میان آتش و خون پارت 611 اردیبهشت 13992 دیدگاه#ایری از چیزی که فکرش را می کردم بدتر شد. بعد از آن شبی که پسر مرموز را دیدم سربازان مرا پیدا کردند ، پدرم دستور داد تا صبح عروسی،…
رمان در میان آتش و خون پارت 56 اردیبهشت 13991 دیدگاه#ویل هر قدم که بر می داشتم، حس می کردم سرما در وجودم رخنه کرده است. باد سرد از طرف شمال می وزید و کولاکی سهمگین به پا کرده بود.…
رمان در میان آتش و خون پارت 42 اردیبهشت 13992 دیدگاه# لیندا نور مشعل ها از دور نمایان بود. پیچ تاب آتش مرا یاد خودم می انداخت، زندگی ای که من داشتم شبیه به رویاهای دوران کودکی ام نبود. در…
رمان در میان آتش و خون پارت 31 اردیبهشت 13997 دیدگاه#لئو به مادیان سفیدی که مقابلم بود نگاهی انداختم. – داری چیکار می کنی پسر؟ چرا برو بر داری نگاش می کنی سماشو نعل بزن دیگه. حواسم را جمع کردم.…
رمان در میان آتش و خون پارت 230 فروردین 13996 دیدگاه با شنیدن این حرف من، میرا هین بلندی کشید. – تو نباید این حرفو بزنی. اگه دایه یا مادرت بشنون چی؟ سپس سرش را برگرداند تا از تنها بودنمان…
رمان در میان آتش و خون پارت یک29 فروردین 1399بدون دیدگاه در میان آتش و خون فصل اول: وقتی که آتش بر می خیزد ژانر: فانتزی، تخیلی، ماجراجویی، عاشقانه مقدمه در افسانه ها می گویند وقتی آتش برخیزد…