رمان نگار

رمان نگار پارت 31

10 دیدگاه
    سری تکون داد و شروع کرد به ماساژ دادن شکم بچه ، خیلی زود آروم شد فقط گاهی کوتاه نق میزد.. مریم به طرف منی که تکیه به…
رمان نگار

رمان نگار پارت 30

6 دیدگاه
    به طور کامل اشتهام کور شد .. به قیمه جلوی دستم چشم دوخته بودم .. + چرا نمیخوری آجی؟ سر بلند کردم و نگاه نگرانمو بهش دوختم ……
رمان نگار

رمان نگار پارت 29

3 دیدگاه
    با تته پته نصفه نیمه پرسیدم: _ چ چته تو؟ چرا میز… اولین ضربه کمربندش روی پهلوم نشست و جمله ناتمومم تو دهنم ماسید … از درد جیغم…
رمان نگار

رمان نگار پارت 28

7 دیدگاه
    این همه واسم توضیح داد اما حتی یک کلمشو نتونستم باور کنم … دیگه از این بدتر نمیشد چطور من انقدر بازی خوردم؟ يا من زیادی سادم یا…
رمان نگار

رمان نگار پارت 27

2 دیدگاه
    قیافه حق به جانبی گرفتم   _ منظور؟! + اینجا آدم نمیبینم که فقط یه فرشته داریم به اسم افرا و یه جن به اسم مهراد زدم زیر…
رمان نگار

رمان نگار پارت 26

2 دیدگاه
  از تخت پایین اومدم + این چیه؟ خط نگاه مهرادو دنبال کردم …. رو تختی کثیف شده بود + خون چی میگه اینجا؟ _هاا؟؟ + چرا گیج بازی درمیاری؟…
رمان نگار

رمان نگار پارت 25

بدون دیدگاه
    رو تخت نیم خیز شدم و سلام کردم ، یه علیک فقط شنیدم… زنه مشخص بود خدمتکاره .. بی توجه به من بدون اینکه حتی نیم نگاهی به…
رمان نگار

رمان نگار پارت 24

5 دیدگاه
    از بین دستاش لیز خوردم پایین و از تو بغلش بیرون اومدم.. کارش بدجور عصبیم کرد .. با خشم تو چشماش خیره شدم، از بین دندونای کلید شدم…
رمان نگار

رمان نگار پارت 23

3 دیدگاه
    مثل یه جوجه بی مادر دنبالش راه افتادم و وارد مرکز خرید شدم … محیطش زیادی گرم و خفه کننده بود واسه یه لحظه نقسم سنگین شد اما…
رمان نگار

رمان نگار پارت 22

5 دیدگاه
    بی توجه به حرفاش از ته دل فریاد میزدم و اشک میریختم … مهراد از من درمونده تر و کلافه تر بود … نمیدونست چی بگه تا التیامی…
رمان نگار

رمان نگار پارت 21

6 دیدگاه
    ساعت نزدیکای ده شده بود ، قدم زدنم به مقدار حالمو بهتر کرد … رسیدم خونه… به فکر مهراد افتادم ، شمارشو گرفتم، دلم بدجور هوای شنیدن صداشو…
رمان نگار

رمان نگار پارت 19

8 دیدگاه
    با سکوتی که بینمون شد سر بلند کردم تا بفهمم چرا مهراد سکوت کرد … مهراد با دیدن نگاه پر از سوالم سعی کرد دوباره مثل قبل با…
رمان نگار

رمان نگار پارت 18

2 دیدگاه
    کین؟ چرا بی اجازه میان تو خونه؟ تو مگه بهشون نگفتی من اینجام؟ + یکی از دوستامه کلید اینجا رو داره بعدم دیوونه شدی؟ من برم چی بهشون…
رمان نگار

رمان نگار پارت 17

3 دیدگاه
  خیلی وقت بود از سانیا خبر نداشتم .. تقریبا از وقتی مهراد پاشو تو زندگیم گذاشته بود… حضور مهراد جای خالی ای برام باقی نذاشته بود که با کس…
رمان نگار

رمان نگار پارت 16

3 دیدگاه
  سرمو به طرفین تکون دادم تا خیالات واسه چند دقیقه هم که شده رهام کنن … بلند شدم ظرفمو شستم ، آشپزخونه رو مرتب کردم و راهی اتاق شدم…