رمان نقض قانون ( خون آشام ) پارت ۴
 _ خب پس من میرم سر اصل مطلب ، میخوام که دخترم کاترین با کریستوفر پسر برادرم …. به زودی …. ازدواج کنند … برای لحظه ای غذا در گلویم پیچیده شد و منجر به سرفه های پیاپی ام شد … نتونستم خودم رو کنترل کنم و با صدای بلند گفتم : _ چ..چی ؟ _ گفتم که مخالفتی