Screenshot 20230819 231753 1 scaled

رمان آتش شیطان پارت89 5 (2)

21 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥     #پارت_89😈❤️‍🔥🔥       تو هوا شورت رو قاپید و روی تختش پرتش کرد.   – من و خونه رو ول کن. برم‌ چایی بذارم، توهم تا اون موقع بگو چیا پیدا کردی.   صندوقچه و کاغذ هارو از کیفم خارج کرده و کنارم روی کاناپه…
Screenshot 20230819 231753 1 scaled

رمان آتش شیطان پارت88 4 (4)

4 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥               انگار صدای باز و بسته شدن در رو شنید که پرسید:   – صدای ماشین بود!؟ کجایی این موقع شب تابش؟! مگه خونه دایان نبودی؟!؟؟   قبل از جواب دادن به آزاد، به راننده گفتم راه بیوفته فعلا تا مسیر رو…
Screenshot 20230819 231753 1 scaled

رمان آتش شیطان87 3.8 (4)

10 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥         به در نیمه بازش نگاه می‌کردم اما جرئت کامل باز کردن و دیدن اون چیزی که داخلشه رو نداشتم.   میتونستم از اول هم به دایان اعتماد نکنم!   میتونستم به چیز هایی که جلوی چشمم رژه میرفت بیشتر توجه کنم!   اما چیشد…
Screenshot 20230819 231753 1 scaled

رمان آتش شیطان پارت 86 4 (4)

10 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥     پارت_86😈❤️‍🔥       هر کلمه ای که از دهنش خارج میشد انگار به عمق وجودم نفوذ می‌کرد و تو عمیق ترین قسمت قلبم می‌نشست!   مگه میشد همچین هدیه با ارزش و خاصی بگیرم و احساساتی نشم!؟   کیف رو روی میز گذاشته و صندلی…
Screenshot 20230819 231753 scaled

رمان آتش شیطان پارت 85 3.5 (6)

20 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان 😈»🔥♥️♥️♥️🔥     #پارت_85👀❤️‍🔥       عقب عقب شروع به حرکت کرد و منو به سمت همون میز وسط کشوند.   من رو روی صندلی که گوشه سمت راست بود، نشوند. به سمت چوب لباسی گوشه سالن رفت و تو همون حین گفت:   – شرمنده یکم…
Screenshot 20230819 231753 scaled

رمان آتش شیطان پارت 84 3.8 (4)

11 دیدگاه
    قبول کرده و سوییچ ماشین رو به صولت دادم. بعد از رفتن صولت، من و دایان هم سوار شدیم.   راه افتاد و به سمت مسیری که مقصدش رو نمی‌دونستم، روند.   – فکر نمی‌کردم رانندگی کنی!   – اینطوری نیست که بلد نباشم، فقط وقت و حوصله…
Screenshot 20230819 231753 scaled

رمان آتش شیطان پارت 83 4 (4)

6 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥             کمی دیگه هم با مامان، با ندا صحبت کردیم تا آروم تر بشه.   نمیدونم کی حامد پذیرایی رو ترک کرد، اما وقتی سرم رو بالا اوردم، دیگه تو جمع نبود.   تازه تونستم به نفس و خاله هم نگاهی بندازم. هردو…
Screenshot 20230819 231753 scaled

رمان آتش شیطان پارت 82 4 (4)

7 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش‌شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥     #پارت-82❤️‍🔥💥       سینی رو روی میز وسط گذاشتم. لیوان آب قند رو هم به خاله دادم تا کم کم به خورد ندا بده.   کنار مامان که منتظر به حامد خیره بود، نشسته و دستم رو روی زانوش کذاشتم.   وقتی به سمتم برگشت، با…
Screenshot 20230819 231753 scaled

رمان آتش شیطان پارت81 3 (2)

4 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥   #پارت_81         ترسیده به سمت مامانی که نگران از آشپزخونه با هول و ولا خارج شده بود نگاه کردم.   با بلند شدن دوباره صدای جیغ، سریع به نفس گفتم:   – نفس من باید برم بعدا بهت زنگ میزنم!   گوشی رو قطع…
Screenshot 20230819 231753 scaled

رمان آتش شیطان پارت80 4 (4)

7 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥     #پارت_80💥❤️‍🔥       غذا رو کنار هم خوردیم. وقتی تموم شد داوطلبانه از جا بلند شده و مشغول جمع‌ کردن میز و گذاشتن ظرفای کثیف تو‌ ماشین ظرفشویی شدم.   از مامان و سیمین خانوم خواستم هیچ کدوم از جا بلند نشن و کمی استراحت…
Screenshot 20230819 231753 scaled

رمان آتش شیطان پارت 79 4 (4)

4 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥   #پارت _79       لقمه ای که داشت برای خودش آماده میکیرد بین زمین و هوا، تو دستش خشک شد.   نگاهش رو تا چشمام بالا اورد و چند ثانیه ای بی حرف فقط بهم خیره شد.   بالاخره به حرف اومد: – چرا اینو می‌پرسی؟!…
Screenshot 20230819 231753 scaled

رمان آتش شیطان پارت 78 3.8 (5)

18 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥         با اینکه خواسته عجیبی بود، اما دیگه باهاش مخالفتی نکردم.   دایان هم تو تخت بهم پیوست و مشغول بوسیدن نقطه به نقطه بدنم‌ شد.   کنار هر بوسه ای که می‌کاشت، چندین بار هم قربون صدقه‌ام می‌رفت، جوری که غرق لذت بودم و…
Screenshot 20230819 231753 scaled

رمان آتش شیطان پارت 77 4.7 (3)

16 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان» 🔥♥️♥️♥️🔥           به سرم زد از آزاد راجع بهش بپرسم. این آدم فضول که آمار همه چیز رو داشت و میدونست، قطعا راجع به این موضوع هم یه اطلاعاتی داشت!   رو یه قسمت از فیلم که قیافه مرده بیشتر مشخصه، نگه داشته و…
Screenshot 20230819 231753 scaled

رمان آتش شیطان پارت 76 4 (4)

9 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥   پارت_76💥❤️‍🔥         مشغول شدم و طبق دستور پختی که پیدا کرده بودم وسایل رو آماده کردم.   به غیر از چیز هایی که گفته بود، خودم قارچ و ذرت و نخود فرنگی هم به موادش اضافه کردم. مامان همیشه اینطوری درست میکرد و خوشمزه…
Screenshot 20230819 231753 scaled

رمان آتش شیطان پارت 75 4 (4)

16 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥     #پارت_75❤️‍🔥💥       – از وجود اون دفترچه خبر داشتی؟!   – میدونستم که سحر خاطرات روزانش رو یادداشت میکنه، اما هیچ وقت نسبت بهش کنجکاو نشده بودم.   – از وجود اون تعقیب کننده چطور؟ خبر نداشتی؟! سحر هیچ اشاره ای بهش نکرده بود؟!…