رمان آووکادو پارت 40
8 دیدگاه
سر انگشتانش را نوازش وارانه روی گردنش میکشد و با صدایی آرام اما ترسناک پچ میکند – باز میکنی چشمهات رو یا این انگشتام جاهای نرمتر و برجستهتری رو منور کنن؟! نفس دخترک که میرود، پوزخندش صدادار و پر تمسخرتر میشود و چه قدر به دلش…