رمان وهم پارت 43
لاساسینو -دقیقا از وقتی که فهمیدم بهت خبر داده تو ماشینت جی پس اس کار گذاشتن شاخک هام فعال شد. نیاز مهبوت و همسر جگوار کنجکاو نگاهم می کرد که پا روی پا انداختم و ادامه دادم: -تقریبا یه چیز غیر ممکنه که یهویی متوجه این موضوع بشه. ملکان ها اونقدر تمیز کاراشون رو انجام میدن که جای سوتی