رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 3
همونطوری که با کنجکاوی نگاهش رو به اطراف میچرخوند لب زد : – برای دیدن “گندم” اومدم … راستی کجاست ؟؟ اشاره ای به ته کارگاه کردم – خسته بود بچه ام ، خوابوندمش اونجا چشم غره ای بهم رفت – خوب میاوردیش پیش من و گُل بانو – نمیشه که همیشه مزاحم شما بشم – واه چه مزاحمتی