رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 3

3
(5)

 

همونطوری که با کنجکاوی نگاهش رو به
اطراف میچرخوند لب زد :

– برای دیدن “گندم” اومدم … راستی
کجاست ؟؟

اشاره ای به ته کارگاه کردم

– خسته بود بچه ام ، خوابوندمش اونجا

چشم غره ای بهم رفت

– خوب میاوردیش پیش من و گُل بانو

– نمیشه که همیشه مزاحم شما بشم

– واه چه مزاحمتی تو که بهتر میدونی ما
عاشق گندمیم و چقدر دوستش داریم

– میدونم !!

– خوبه پس دیگه از این حرفا نزن

به سمت ته کارگاه راه افتاد و در همون
حال با حالت خاصی لب زد :

– وووی برم پیش عشقم که دلم براش یه
ذره شده

گندم رو بیدار کرد و درست مثل بچه ها
شروع کرد باهاش بازی کردن با خنده
سری به اطراف تکون دادم و زیر لب
زمزمه کردم :

– دیوووونه

همراه زهرا از کارگاه بیرون زدیم
و به اصرار زیادش برای شام پیش گُل
بانو رفتیم

گُل بانویی که تموم مدت مثل مادر
برای زحمت کشید و روزایی که هیچ از
بچه داری نمیدونستم و پا به پای گندم
اشک میریختم بهم کمک کرد تا خودم رو
جمع و جور کنم

البته وقتی قصه زندگیم رو فهمید
که چطور حامله شدم و برای چی باز
پیششون برگشتم خیلی از دستم شاکی
شد

و کلی سر زنشم کرد که برای چی سر
زندگی و آینده ام قمار کردم و این بلاها
رو سر خودم آوردم

حتی تا مدت ها باهام قهر کرده و حرف
نمیزد
ولی کم کم وقتی دید حالم بده و
نمیتونم بچه رو به دنیا بیارم و اصلا
بلد نیستم مادری کنم

طاقت نیاورد و سراغم اومد
آره سراغم اومد و شد همه کس من و
گندم

گندمی که با اومدنش به زندگیمون
شادی و نشاط آورده بود و باعث شده که
یه بار دیگه طعم زندگی رو بچشم

همین که وارد خونه شدیم
گندم چشماش ستاره بارون شد و با
شوق بلند گفت :

– آخ جون مامان گُل بانو برام کیک
پرتغالی درست کرده

با دو وارد خونه شد

– از بیست کیلومتری هم بوی کیک رو
متوجه میشه شیطون

با خنده سری در تایید حرف زهرا تکون
دادم

– آره عاشقه کیکه مخصوصا کیک
پرتغا…..

بی اختیار آراد توی ذهنم نقش بست
اونم عاشق کیک پرتغالی بود اصلا
هرچیزی که بوی پرتغال میداد رو دوست
داشت

با یادآوری این موضوع لبخند روی لبهام
خشکید و قدمام از حرکت ایستاد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.4 (5)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.3 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

38 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Heli
Heli
1 سال قبل

ببخش ب دل نگی حرفام از ته دلم نی!
الهیییی خدااااا بزنههههه ب کمرتتتتت
تووو چاهههه توالت گیر کنیییی
موش بره ط شلوارت
این پارتتتت لعنتیوووووو بزارررررررررررر ینی بنویسسسس تااا ادمین عزیز تر اززز جانمونننن بزارههههههههه
اهم خیلی سعی کردم با ادب باشم!🏃🏽‍♂️

neda
neda
1 سال قبل

باز این شروع شد دیگ
با یادآوری خنده رو لبهام خشکید یا ماسید…

Helma
Helma
1 سال قبل

بابا منم نویسندم گذاشتم رمانم تموم شه بعد تهش پارت بندیش کنم
فک کنم ایشون در وقت های اضافش رمانو مینویسه بعد یه چسه تحویل ما میده😒💔

Eli
Eli
پاسخ به  Helma
1 سال قبل

میشه رمانایی که نوشتیو معرفی کنی بخونیم این اصلا بدرد هیچی نمیخورع

پرنیان
پرنیان
1 سال قبل

اوکی من دیگه نمیام بخونم تا اخرای تابستون حداقل نویسنده دستشو تکون بده مغزشو به کار بندازه پنجاه پارتی بیاد تا اونموقع 😒✋🏻
ولی فاطمه خانوم شما ادامه بدین بزارین این رمان رو چون تازه وقتی بیشتر از ده تا پارت باشه میشه یکم قشنگی حس کرد ازش

negar
negar
1 سال قبل

کمه

فاطی
فاطی
1 سال قبل

عخخخ این چ وضعشه حوصلم سر برد

سامی
سامی
1 سال قبل

🤣🤣🤣🤣

H_k
H_k
1 سال قبل

چرا نمیره پیش آراد سه پارتع همی جوری داره راجب ی چیزی حرف میزنع😐

یوکابد
یوکابد
پاسخ به  H_k
1 سال قبل

ایشالله تو فصل دوم میره😂🥴😐

سمانه بلوطی
سمانه بلوطی
1 سال قبل

این نویسنده چشه
یکی بهم بگه چشهههههههههههههههههههه

Negar
Negar
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

الهام بود گفت و چقدم حق گفت‌….😂

الهام
الهام
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

من بودم😂💔بخدا حدس میزدم این جوری بشه😐همه از دم وقتی با عشقشون قهر میکنن یه پیره زن مهربون جلو راشون سبز میشه😂

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط الهام
آرام
پاسخ به  الهام
1 سال قبل

الهام جون دور سرت بگردم ،آخرشو پیش بینی کن جانم عمت😂

یاسی
1 سال قبل

و اما این پارت: زهرا و نازلی گندم رفتن خونه گلبانو
گندم کیک پرتغالی خورد نازلی یاد اراد افتاد
خدانگهدار شما👋🏻

Fati
Fati
1 سال قبل

آراد این هم سال کجا بود ؟
نکنه بچه ی اون زنه رو بزرگ کرد شد پدرش😕

منم
منم
پاسخ به  Fati
1 سال قبل

احتمالا یه همچنین چرت و پرتیه، مثل بقیه رمان ها 😒

Fati
Fati
پاسخ به  منم
1 سال قبل

😂😂😂😂

⁦(づ ̄ ³ ̄)づ⁩
⁦(づ ̄ ³ ̄)づ⁩
1 سال قبل

نصف شدن خواننده ها مثل لامپ روشنه ⁦:0⁩

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط ⁦(づ ̄ ³ ̄)づ⁩
Negar
Negar
1 سال قبل

پام تو صورت نویسنده با این پارت دادنش..‌..

Mobi
Mobi
1 سال قبل

توجهههه توجهههه توجهههه
فروش انواع روغن های طبیعی وترو تازه

روغن زیتون،بادام،کانولا،آفتابگردان،بادام تلخ،سیاه دانه،ذرت،خردل
جهت خرید و هماهنگی با شماره ی زیر تماس بگیرید
۰۹۱۶۷۲۴۲۳۷۴
آدرس:آهواز ،کیانپارس،خیابان ۶شرقی ،مغازه آرام
نویسنده جان قربونت برم عشقم من انواع روغن هارو دارم اصن رایگان میام میمالم به دستت ماساژش میدم تو فقط آدرس بده آخه میدونی خیلی مینویسی میترسم دستت درد بگیره بازنشسته بشی ما بی رمان بشیم😂

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Mobi
Mohi
Mohi
پاسخ به  Mobi
1 سال قبل

🤣🤣

یاسی
پاسخ به  Mobi
1 سال قبل

همینمون کم بود سما زحمتشو کشیدی🤣

Elina
Elina
پاسخ به  Mobi
1 سال قبل

جدی میگی ؟😂 منم اهوازم همشریمو پیدا کردم😍

Sooria
Sooria
1 سال قبل

من نمیفهمم آخه گندمم شد اسم
این همه اسم خوشگل هست آخههه گندم😒

ریحان
ریحان
1 سال قبل

نویسنده انقدر ننویس دستت درد میگیره
😤😤

آرمیتا پاپی
آرمیتا پاپی
1 سال قبل

وایی‌ کممممم‌ بود که یک پارت‌ دیگه بزارید‌ 😃🌹

فاطی خانم غلط کردم .😐🔪😂

آرمیتا پاپی
آرمیتا پاپی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

قربونت برم‌ ،دستت دردنکنه دیگه هرموقعه گذاشت ،عادت کردیم چاره ای نیست 😖😂♥️

یاسی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

جاننننن یعنی چی ممکنه دو شب نده
غلط کرده دو شب ندههههههههههه
عررررررررررررر

ریحان
ریحان
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

چرا اینجوری منحرف حرف میزنید ☹️
(دوشب نده یا هرشب بده)😱😱
ادم فکر ها بد میکنه😂😂

ستایش
ستایش
1 سال قبل

اخ جون دوتا پارت

سوگل
سوگل
1 سال قبل

💖

دسته‌ها

38
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x