رمان آشپز باشی پارت 43
برگشت و هر دو ماگ سرامیک را برداشت و کمرش را راست کرد. – بگو واسه چی نظرت عوض شده لاله! بگو تا مهربونم خر نشدم خرتو بچسبم. انگار لبانم را به هم دوخته باشند. این مرد دیوانه هنوز هم به چند ماه پیش فکر میکرد! من خجالتی در آن مستی چه نالههایی کرده بودم