رمان قایم موشک پارت 43
چشمشو ریز میکنه و فیلمش رو استپ میکنه. چهار زانو میشینه و سمتم میچرخه. – پس چرا یه طوری گفتی که احساس کردم، خدای نکرده، داری از بالا به فیلم مورد علاقهم نگاه میکنی؟ لبخند زوری میزنم. – میگم… اینو مگه هفت بار ندیدی؟ پوزخندی میزنه: – خوب آمار کارای منو داری ها…