رمان فقط برای من بخون پارت آخر2 مرداد 139813 دیدگاهازش پرسیدم : به کی زنگ می زنی ؟ اریا لبخند زدو گفت : الان می فهمی !!! بعد شروع کرد به احوالپرسی گرم با کسی که پشت خط بود…
رمان فقط برای من بخون پارت 92 مرداد 1398بدون دیدگاهزد تا باهام حرف بزنه مرتیکه راحت اقرار کرد که دزدی می کرده به قول خودش داشته حقشو از ما پولدارا می گرفته حالا هم فردا دادگاهیشه به خاطر این…
رمان فقط برای من بخون پارت 82 مرداد 1398بدون دیدگاه-لبامو جمع کردم چند لحظه مکث کردم و گفتم : باشه ولی بگم من خوب نمی رقصما !!! اریا بلند شد و دست منو گرفت و گفت : منم یکی…
رمان فقط برای من بخون پارت 72 مرداد 1398بدون دیدگاهاز اتاق خارج شدم پالتومو تنم کردم کسی توی راهرو نبود سریع از رستوران خارج شدم نزدیک رستوران یه پارک محلیه کوچیک دیده بودم اخر شب بود یکمی می ترسیدم…
رمان فقط برای من بخون پارت 62 مرداد 1398بدون دیدگاهبه خونه هامون هم زنگ زدم ولی کسی جواب نداد هر طور شده باید با هامون صحبت می کردم اها یادم افتاد حتما ستاره خبری از هامون داره سریع خونه…
رمان فقط برای من بخون پارت 52 مرداد 13981 دیدگاهبه گوشه گوشه ی خونه سر زدم و همه چیزو با چشمام اسکن کردم من تو این خونه خاطراتی داشتم من تو این خونه عاشق شده بودم به طرف اتاق…
رمان فقط برای من بخون پارت 42 مرداد 1398بدون دیدگاهصدای خان جون بلند شد که گفت : خجالت بکش شرم نمی کنی فقط مونده منه پیرزن تو اتاق یه تازه عروس دوماد میکروفون بزارم و صداشون و بشنوم عسل…
رمان فقط برای من بخون پارت 32 مرداد 1398بدون دیدگاهولی من که فامیلیم شمس نیست از امشب تا مدت محدود خانوم شمس هستی بازم هامون این محدود بودن رو به رخ کشید از ناراحتی زیاد دیگه چیزی نگفتم به…
رمان فقط برای من بخون پارت 22 مرداد 1398بدون دیدگاه– شما زیاد به چشمام توجه نکنید بعضی وقتها قاطی می کنه دیگه چیزی نگفت منم سرمو به سمت شیشه چرخوندم و داشتم از ترافیک شهرم لذت می بردم جلوی…
رمان فقط برای من بخون پارت اول2 مرداد 1398بدون دیدگاهفقط برای من بخون نویسنده : mansi1982 ژانر : عاشقانه ، همخونه ای رو سنگ قبر اب ریختم گلهای که خریده بودمو پرپرکردم این جا خونه ی مادرم بود…