رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 62

4 دیدگاه
          _ بیداری؟   _ بله.   _ می‌تونی شیرینی‌پزی کنی ولی نباید به وظیفه اصلیت توی این خونه لطمه بزنه.   «ممنونم» گفتش زمزمه کوتاهی…
رمان فئودال

رمان فئودال پارت 17

2 دیدگاه
        دستش را روی سینه‌ی نیمه برهنه‌ی نریمان گذاشت، پیراهنی که نقش لباس‌خواب داشت و شبها میپوشید، با دکمه‌های باز:   _ دستتو بکش و برو اتاقت،…

رمان آتش شیطان پارت 76

7 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥   پارت_76💥❤️‍🔥         مشغول شدم و طبق دستور پختی که پیدا کرده بودم وسایل رو آماده کردم.   به غیر از چیز هایی که گفته…
رمان تارگت

رمان تارگت پارت 426

7 دیدگاه
      -دوست نداشتم تنها بیام اشکالی داره؟ مگه خودت نمی گفتی رابطه ام و باهاش جدی کنم؟ سرم و سریع عقب کشیدم تا واکنشش نسبت به این حرفم…
رمان آووکادو

رمان آووکادو پارت 92

7 دیدگاه
      – خونه نیست.. مادرم زنگ زد، انگار رفته سوپری… یه سر به سوپر مارکت های اون اطراف بزن منو خبرم کن.   – باشه، الان.   تماس…
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 69

7 دیدگاه
      گوشش را به بازوی حامی فشرد و چند بار پشت سر هم صدایش زد تا حامی از خواب دل کنده و بدون باز کردن چشمانش نالید:  …
رمان گرداب

رمان گرداب پارت 211

2 دیدگاه
          دوباره دستش رو فشردم و گفت: -خیلی خوشحال شدم دیدمت..بیشتر سر بزن دلم برات تنگ میشه…   -منم همینطور..چشم حتما..به مامان اینا سلام برسون..  …
رمان ماهرخ

رمان ماهرخ پارت 86

2 دیدگاه
            -ماهرخ همونطور که داره از شما دوری می کنه،  به همون نسبت هم بهتون علاقه داره…!     شهریار با نگرانی نگاه رامبد کرد……

رمان آتش شیطان پارت 75

16 دیدگاه
🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥     #پارت_75❤️‍🔥💥       – از وجود اون دفترچه خبر داشتی؟!   – میدونستم که سحر خاطرات روزانش رو یادداشت میکنه، اما هیچ وقت نسبت بهش…
رمان حورا

رمان حورا پارت 109

12 دیدگاه
      با تعجب به جلو خم شد، دروغ است اگر بگویم اخم‌های کمرنگش می‌گفت خوشش نیامده؟ نه نبود…حقیقتا واضح بود که دلش نمی‌خواهد من با مردی جز برادرش…
رمان تارگت

رمان تارگت پارت 425

5 دیدگاه
      چون به هر حال سودی که از میران بهش می رسه خیلی بیشتره و به نفعشه که همه اون حرفهایی که درباره میران و متجاوز بودنش به…
رمان هامین

رمان هامین پارت 95

1 دیدگاه
        اینبار ابروم بالا پرید.   چه دست و دلباز.   [لازم نیست. همین راننده خوبه.]   برای تکمیل پیامم یه ایموجی لبخند فرستادم.   […؟!]  …