رمان طلوع پارت ۷۱
_ یادت نرفته که حاج آقا چی گفته؟… اخمو نگاش میکنم که ادامه میده: نمیدونم دلیل اینکه کسی مثل تو رو تا این حد به زندگیش راه داده چیه؟…اونم وقتی اینهمه از گذشته نفرت داره…فقط بدون به شدت از اینکه بخوای دورش بزنی بیزاره…..بهت گفته بود این موضوع رو حق نداری جایی بگی و مطمعن باش