رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت آخر14 اردیبهشت در 12:16 pm44 دیدگاه چندروزی از آخرین روزی که ناهید رو دیده بودیم میگذشت و هیچ خبری ازش نبود درست طوری که انگار از اولم نبوده درسته من به زندگی فقیرانه…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 4313 اردیبهشت در 11:26 am10 دیدگاه درمونده سرمو بین دستام گرفتم _نمیدونم !! یکدفعه با چیزی که به ذهنم رسید صداش زدم و گفتم : _حالا که همه چی رو…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 4212 اردیبهشت در 9:52 am3 دیدگاه باورم نمیشد از کجا تونسته بود آدرس امیر رو پیدا کنه اصلا چطور فهمیده من کسی بودم که آراد رو از اون مرکز بردم ؟؟ تموم…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 4111 اردیبهشت در 11:02 am3 دیدگاه _باشه پس باهام بیا زودی به اتاقم برگشته و درحالیکه توصیه های لازم رو به گندم میکردم و از آرادم میخواستم حواسش بهش باشه همراه…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 4010 اردیبهشت در 10:48 am2 دیدگاه با سوظن پرسید : _چه کاری ؟؟ برای اینکه خیالش راحت کنم گفتم : _هر کاری به جز کارهای قدیمی نفس راحتی…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 399 اردیبهشت در 9:04 am13 دیدگاه حدود یک ماهی گذشته بود و همه چی داشت طبق روال خوبی میگذشت و توی اون محله جا افتاده بودیم تنها چیزی که برام سخت…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 388 اردیبهشت در 12:37 pm7 دیدگاه لبخند خسته ای روی لبهام نشست که با حس سنگینی نگاهش روی نیم رُخ صورتم سرمو کج کردم و باهاش چشم تو چشم شدم نگاهش پر…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 371 اردیبهشت در 5:12 pm11 دیدگاه میدونستم این قسمتی که ماشین رو پارک کردن دوربینی چیزی نصب نیست پس نمیتونن بفهمن کار منه !! پس با عجله بلند شدم ولی…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 3625 فروردین در 3:37 pm7 دیدگاه برای اینکه به چیزی شک نکنه زودی لبخند دستپاچه ای زدم و به سمتش رفته و دستش رو گرفتم _به چیزی احتیاج داری ؟؟؟ …
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 3518 فروردین در 11:36 am14 دیدگاه سرش رو به نشونه منفی به اطراف تکونی داد و به سختی لب زد : _نه !! امیدم رو از دست ندادم و باز پرسیدم…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 3411 فروردین در 11:59 am22 دیدگاه بعد از اینکه براش غذا آوردم و بهش دادم بخوره کنارش نشستم و روغن مخصوص آوردم تا بدنش رو یه کم ماساژ بدم بلکه از این…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 334 فروردین در 9:38 pm21 دیدگاه با تقلا سعی داشت خودش رو از تخت پایین بندازه با عجله به سمتش قدم تند کردم و مانع از افتادنش از روی تخت شدم _چیکار…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 324 فروردین در 10:00 am7 دیدگاه _چی عزیزم ؟؟ ریز خندید : _قایم موشک بازی کنیم عمو چشم ببنده من برم قایم شم !! دهنم خشک شد و با بغض…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 3126 اسفند در 10:05 am7 دیدگاه به سختی دهنش رو باز کردم و قرصا رو داخل دهنش گذاشتم چند دقیقه ای گذشته ولی هنوز حالش خوب نشده و آروم نگرفته بود…
رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 3019 اسفند در 10:00 am12 دیدگاه فکر اینکه زیادی پیگیر باشم و با مدیر بحث کنم و اونم منو از اینجا بیرون بندازه اونوقت میخوام چه غلطی کنم مثل خوره به جونم افتاد…