پارت 29:) _پدصگگگ بزارم زمین آرمین بزارم زمین میوفتم آرمین:مواظبم _تخمم ینی بزاررررررر (با شدت پرتاپ میشم آرمین قری ب کمرش داد و بشکن زد) ارمین:ای عروس مهتاب ای مستی…
(شیلا) (استرس تموم وجودم رو بر گرفته بود مدام فکرم پی آرمین میرفت و آرایشگر کیلو به کیلو ارایشمو زیاتر میکرد قلنج انگشتامو گرفتم خخخخخ دستای سردمو بهم مالیدم )…
مامان:اومدن بابا:باز میکنم (بابا درو باز کرد به صف ایستاده بودیم ،اول پدر دوماد بعد مادرش ،خواهرش و بلخره شا پسر تشریف آوردن همممممممم بدک نبود) مامان:خوش اومدید بفرمایید…
شیلا:من گفتم تو هیچیت نیس،ولی گوش که نیس درو دروازس ازیکی میره تو ازاون یکی بیرون میاد باران:بهبه بهبه چه مثال زیبایی _باشه دیگه نشو مرد دوهزار چهره باران:بهبه…
(نگاهمو بهش دوختم و هولش دادم ازم که فاصله گرفت نیشگونی از بازوهاش گرفتم،نگاهم سمت باران میره به کیان نزدیک میشه و با لودگی میگه: باران:کیان جونم(کیان جا میخوره…) کیان:خدا…