InShot ۲۰۲۲۱۰۲۲ ۲۱۱۴۲۷۸۲۹

بازی تاج و تخت پارت 5 0 (0)

1 دیدگاه
پدرش لبخند زد.   «ننه ي پیر باز داشت بهت قصه تعریف میکرد. در واقع، اون مرد سوگند شکن بود، از خدمت نگهبانان شب فرار کرده بود. هیچ کس خطرناك تر نیست.   یه فراري میدونه که اگه گیر بیفته، جونش رو از دست میده. براي همین از هیچ جرمی…
InShot ۲۰۲۲۱۰۲۲ ۲۱۱۴۲۷۸۲۹

بازی تاج و تخت پارت 4 0 (0)

بدون دیدگاه
پوست روشن، موي قرمز مایل به قهوه اي و چشمان آبی تالی هاي ریورران «حداقل تهور داشت.» جان اسنو گفت:   «نه، اون تهور نبود. اون مرد از ترس داشت میمرد. در چشمهاش میتونستی ببینی، استارك.»   چشم هاي خاکستري جان آن قدر تیره بودند که سیاه به نظر میرسیدند،…
InShot ۲۰۲۲۱۰۲۲ ۲۱۱۴۲۷۸۲۹

بازی تاج و تخت پارت 3 0 (0)

بدون دیدگاه
“بِرن” صبح با هوایی روشن و سرد شروع شده بود که طراوتش مطرح کننده ي پایان تابستان بود. با آغاز سحر راه افتاده بودند که اعدام شدن یک مرد را تماشا کنند. در کل بیست نفر بودند و برن با آنها سواري میکرد.  از هیجان آرام و قرار نداشت؛ اولین…
InShot ۲۰۲۲۱۰۲۲ ۲۱۱۴۲۷۸۲۹

بازی تاج و تخت پارت 2 0 (0)

بدون دیدگاه
رویس این را موافقت تلقی کرد وبه سمت ویل برگشت: «راه رو نشون بده.» ویل راهشان را از بین درختان پیدا کرد، سپس شروع به بالا رفتن از تپه اي کرد که در ستیغ آن، زیر یک درخت کاج بلند نقطه ي دید خوبی پیدا کرده بود.   زیر لایه…
InShot ۲۰۲۲۱۰۲۲ ۲۱۱۴۲۷۸۲۹

بازی تاج و تخت پارت 1 0 (0)

5 دیدگاه
“سر آغاز”   وقتی جنگل در اطرافشان شروع به تاریک شدن کرد، گرد با اصرار گفت: «دیگه باید برگردیم. وحشی ها مرده اند.» سر ویمار رویس با مختصري لبخند پرسید: «مرده ها تو رو میترسونن؟» گرد دم به تله نداد. پیرمردي با بیش از پنجاه سال سن بود و آمدن…