IMG ۲۰۲۱۱۰۰۹ ۲۱۱۶۴۸ scaled

رمان پروژه عشق پارت 30 0 (0)

15 دیدگاه
(اسرا) (صدای زنگ ب گوشمون رسید) باران:ببین کیه نصف شبی (به سمت در رفتم و با خنده درو باز کردم نگام قفل ارسینو کیان شد زود درو بستم که کیان درو هل داد) _هاااا چیهههه کیان:مرض برو اونور پدرصگ _نرم اونور چیکار می‌کنی تخم خر کیان:میشاشم رو این(و دستشو ب…
e37a76539caaa2df082239a10f3844de scaled

رمان پروژه عشق پارت 29 3 (2)

4 دیدگاه
پارت 29:) _پدصگگگ بزارم زمین آرمین بزارم زمین میوفتم آرمین:مواظبم _تخمم ینی بزاررررررر (با شدت پرتاپ میشم آرمین قری ب کمرش داد و بشکن زد) ارمین:ای عروس مهتاب ای مستی مه ناب امشب با صد تا بوسه دومادو دریاب _اهوع بیا پایین بچه تو مثل بشر منو بزار رو تخت…
d9d80014941ef46733152a2dca4b35d3 scaled

رمان پروژه عشق پارت 28 5 (1)

5 دیدگاه
پارت 28 (پشت به همه ایستادم و با یه جیغ بلند دسته گلمو پرتاب کردم و زود برگشتم رو ب جمعیت یعنیا دسته گل عدل تو کله آرسین فرود اومد دسته گل بدبخت هیچی ازش نمونده بود آرسین دسته گلو از روی زمین برداشت و با یه لبخند) آرسین:ایشالله عروسی…
IMG 20211230 235613

رمان پروژه عشق پارت 26 0 (0)

21 دیدگاه
(شیلا) (استرس تموم وجودم رو بر گرفته بود مدام فکرم پی آرمین می‌رفت و آرایشگر کیلو به کیلو ارایشمو زیاتر میکرد قلنج انگشتامو گرفتم خخخخخ دستای سردمو بهم مالیدم ) اسرا:اهاااا مبارکه عروس، دوماد خوشتیپه، روی پشت بومه باغ میخونم باران:نگفتم از موتوری نگیر بد انداخته بهت روژین:خره مگه باغ…
IMG 20211108 114556 964 scaled

رمان پروژه عشق پارت 25 0 (0)

8 دیدگاه
_این غیر ممکنه ( جیغی زدم و به اهورا خیره شدم) _کثافت تو به روژین خیانت کردی (اهورا چشاش گرد شد و متعجب نگاهم کرد…. قهقهه روژین که به گوشم خورد سرم رو به طرفش چرخوندم) روژین:حتما حاملست برای همین میگی خیانت کرده _اره تو از کجا فهمیدی +هاااااااااااا (و…
IMG ۲۰۲۱۱۱۲۱ ۲۰۲۱۰۱ scaled

رمان پروژه عشق پارت 24 0 (0)

4 دیدگاه
(سه هفته بعد) (آرمین) _جواب ازمایشو به اتاق 112بفرستید (پرستار سری تکون داد و حتماً زیر لب گفت سرم رو تکون دادم و به سمت اتاق اهورا پا تند کردم همین که میخواستم درو باز کنم در شق خورد تو صورتم) شیلا:هعی آرمین ازگل اینجایی خاک تو سرت (بغض کرده…
IMG ۲۰۲۱۱۱۰۶ ۰۱۰۰۳۳

رمان پروژه عشق پارت 23 0 (0)

8 دیدگاه
(از زبان شیلا) از در بیمارستان اومدم بیرون و به سمت حیاط بیمارستان پا تند کردم از دور آرمین رو دیدم که به یه درخت تکیه داده بود و حرف میزد به محض اینکه دید سمتش میرم زود تماسو قطع کرد لبخندی بهم زد و نزدیکتر رفتم بهش که رسیدم)…
رمان گرداب

رمان پروژه عشق پارت 22 0 (0)

40 دیدگاه
آرسین:چرا موهاتو خشک نکردی _تقصیر باران بود هی میگفت «آخه الان وقت حمومه؟» منم فقط آبشو گرفتم خو آرسین:باشه بیا اینجا حالا (به سمتش رفتم،دستاشو دور شونه هام قفل کرد) کیان:بد نگذره یه وقت آرسین:نمگذره تو هواست به خودت باشه،(رو به من)خوب دیگه چ خبر _هیچی باران میگف اک‌هی کاش…
IMG ۲۰۲۱۱۰۱۱ ۱۲۳۰۱۰

رمان پروژه عشق پارت 19 0 (0)

19 دیدگاه
  مامان:اومدن بابا:باز میکنم (بابا درو باز کرد به صف ایستاده بودیم ،اول پدر دوماد بعد مادرش ،خواهرش و بلخره شا پسر تشریف آوردن همممممممم بدک نبود) مامان:خوش اومدید بفرمایید بفرمایید پدر شا پسر:زحمت دادیم (آخه جناب زحمت چیه خود رحمتیت اَ صب چشم به راهیم تا شما تشریف بیارید…بیا…
IMG ۲۰۲۱۱۰۱۰ ۱۶۱۱۰۱ scaled

رمان پروژه عشق پارت 18 0 (0)

2 دیدگاه
  شیلا:من گفتم تو هیچیت نیس،ولی گوش که نیس درو دروازس ازیکی میره تو ازاون یکی بیرون میاد باران:به‌به به‌به چه مثال زیبایی _باشه دیگه نشو مرد دوهزار چهره باران:به‌به به‌به روژین:ای زهرمار _به‌به به‌به شیلا:فقه تو مونده بودی _بحرحال ازاین بحث ها بگزریم آرمین:گرفتی ازمایشتو _اره کمکاری تیروئیدِ مس…
IMG ۲۰۲۱۱۰۰۹ ۲۱۱۶۴۸ scaled

رمان پروژه عشق پارت 17 0 (0)

10 دیدگاه
    آرسین:بریم _اره امادم (از دانشگاه خارج شدیم و هردومون به سمت ماشین آرسین پا تند کردیم درو برام باز کرد نشستم و چشمکی بهش زدم تک خنده مردونه ای کردو پشت ریل جا خوش کرد…) _تو دست نزن خودم میزارم (ظبتو روشن کردم و یکی یکی اهنگارو کنار…
IMG ۲۰۲۱۱۰۰۶ ۱۷۰۶۰۹

رمان پروژه عشق پارت 16 0 (0)

7 دیدگاه
  _منو آرسین گریفندور،شیلا ارمین ریونکلا، اهورا روژین هافلپاف،باران کیان سلیترین همه اوکی شدید باران:واییی فداتشم کیان:خدا نکنه باران:با تو که نبودم٫ منظورم دریکوم بود _جیغغغغغغغغغغغغغ واییی ببین ببین ولدمورته فوحشم نمیاد آرسین بگو آرسین:پدرصگ _بدتراشو بگو باران:بشین باو گریفندور هیچی نیس _هه مثلا سلیترین هیچیه روژین:هافلپاف اَ همه بهتره…
IMG ۲۰۲۱۱۰۰۵ ۱۵۵۰۱۶

رمان پروژه عشق پارت 15 0 (0)

3 دیدگاه
(نگاهم پی سیبک گلوش میره نگاه خیره مو که حس می‌کنه به چشام خیره میشه بزاق دهنش رو قورت میده و همین باعث بالا پایین شدن سیبکش میشه داغ میشم آب دهنمو قورت میدم و انگشت اشارمو از چونش تا روی سینش میکشم خیره نگاهم می‌کنه لبمو نزدیک تر میبرمو…
IMG ۲۰۲۱۰۹۲۶ ۱۴۵۶۴۵

رمان پروژه عشق پارت14 0 (0)

بدون دیدگاه
(نگاهمو بهش دوختم و هولش دادم ازم که فاصله گرفت نیشگونی از بازوهاش گرفتم،نگاهم سمت باران میره به کیان نزدیک میشه و با لودگی میگه: باران:کیان جونم(کیان جا میخوره…) کیان:خدا بخیر کنه (دستاش رو روی بازوش میزاره) باران:چه پسره قشنگی کیان:خب بعدش باران:چه ابرو کمندی،چه چشای شیطونی (کیان تا حدودی…
SAVE ۲۰۲۱۰۸۳۰ ۲۱۰۸۱۳

رمان پروژه عشق پارت 13 0 (0)

بدون دیدگاه
پارت13 (تماسو قطع کردم و خیره به دری شدم که باران و کیان ازش بیرون رفتن….نگامو به اطراف اتاق چرخوندم و با درد بستم…خداااا …قدم به سوی تختم برداشتم و زیرش خزیدم از سرمای ملافه یه لبخند رو دلم نشست،با سردرد خوابم گرفت …..با سرگیجه چشمامو باز کردم و به…