رمان عشق تعصب پارت 105
برو واقعا قلبم رو به درد آورده بود خیلی واسه ی من سخت بود ک شوهرم بهم خیانت کرده بود هیچ چیزی نمیتونست بیشتر از این واسم درد آور باشه ! _ چرا داری همچین میکنی میگم مست بودم اصلا حالم سرجاش نبود سرس رو با تاسف تکون داد مشخص بود حسابی اعصابش خورد شده _ بسه دیگه داری شورش