رمان قایم موشک پارت 4
دست به سینه و طلبکار، به زن روبروش نگاه میکنه. زن صاحب مزون با تعجب به قیافهی میرغضبی دیارا زل میزنه. من پیش قدم میشم و شروع به حرف زدن میکنم: – سلام وقتتون به خیر. جدید ترین لباس عروس هاتون رو میخوایم. لطف کنید بیارید پرو کنن… صاحب مزون با خوش رویی استقبال