رمان صیغه استاد پارت 29
نکنه بری سمت گناه! نکنه بگی الان که دیگه اون آدم قرار شوهرم بشه عیب نداره فلان کنم بیسار کنم… شرمنده اب دهنمو پایین فرستادم و گفتم مگه منو نمی شناسی ا ما من از این کارا نمیکنم نگران نباش من توی اون خونه فعلاً فقط و فقط به عنوان پرستار کار می کنم مادرم لبخند رضایت بخشی زد