رمان طلوع پارت ۱۳۱
_ آخه اینکارا چیه پسرم؟…تو دیگه بچه نیستی بارمان….دو خواهر بزرگ داری که زندگی و آیندشون باید برات مهم باشه…..بابات یه آدم آبرودار که همه میشناسنش و روش حساب میکنن….اونوقت…. چند قدم جلوتر میره و با نزدیک شدنش با اخمهای درهم رو به مادرش میگه: اینایی که میگین چه ربطی به من داره؟….چه ربطی به زن من